جواد شیخالاسلامی/
اوایل تیرماه جاری بود که کتاب «اندیشه سیاسی علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی» در مسجد امام صادق(ع) مشهد رونمایی شد؛ این کتاب حاصل پژوهش و تألیف حجتالاسلام محمدرضا ملایی است که بتازگی از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است. سیدمحمدحسین حسینی طهرانی از علما و عرفای معاصر و از شاگردان مورد علاقه علامه طباطبایی بود که هفدهم تیرماه 1374 در مشهد درگذشت؛ آیتالله بهجت بر پیکر او نماز خواند و در صحن انقلاب حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد. امروز و در بیست و چهارمین سالگرد رحلت علامه طهرانی، گزیدهای کوتاه از صحبتهای مؤلف کتاب اندیشه سیاسی او و همچنین نظرات حجتالاسلام محمدحسن وکیلی که در جلسه رونمایی از این کتاب ارائه شده است، از نظرتان میگذرد.
علامه طهرانی، تعطیلی حکومت در عصر غیبت را برنمیتابد
حجتالاسلام ملایی، نویسنده کتاب «اندیشه سیاسی علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی» در این مراسم گفت: «علامه طهرانی یکی از فقها و فیلسوفان صدرایی بودند و حکمت متعالیه خیلی صریح درباره انسان، فرجام او و جهانشناسی صحبت میکند و همه اینها میتواند استلزامات سیاسی داشته باشد. من در این کتاب درصدد تبیین هستم که علامه در عرصه اندیشه سیاسی چطور فکر میکند؛ ورودی و خروجی اندیشهاش چگونه است و بنا ندارم که درباره درستی یا غلط بودن آن اظهارنظر کنم. من میخواهم بگویم که چگونه از اللهشناسی و معادشناسی مرحوم علامه طهرانی دلالت سیاسی استنطاق میکنم. ایشان چهار جلد کتاب ولایت فقیه درباره حکومت اسلامی دارد، در حالی که میتوان از تمام کتابهای ایشان استنطاق سیاسی کرد؛ هر تفکری که درباره انسانشناسی و جهانشناسی حرفی زده باشد، میتواند دلالت سیاسی داشته باشد. اندیشه سیاسی یک دستگاه است که شامل فلسفه سیاسی، فقه سیاسی، اخلاق سیاسی و کلام سیاسی میشود». به اعتقاد ملایی، «علامه طهرانی از روایاتی متوجه ولایت فقیه میشود که در کتابهای هیچ کدام از فقها نیامده است؛ دلیلش هم این است که ایشان از دل عرفان و حکمت متعالیه درآمده است؛ هر کس از دل این بستر بیرون بیاید، ادله مربوط به ولایت فقیه را راحت میپذیرد». وی میافزاید: «نوع نگاه مرحوم علامه به مسئله غیب طوری است که اصلاً تعطیلی حکومت در عصر غیبت را برنمیتابد. علامه میگویند درست است که امام معصوم غایب است ولی تبعیت از امام غایب ممکن است و آن حقیقت ولایت است».
علامه طهرانی به نظریه ولایت فقیه معتقد بود
همچنین در مراسم رونمایی از کتاب «اندیشه سیاسی علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی» حجتالاسلام محمدحسن وکیلی از استادان فلسفه و عرفان حوزه علمیه مشهد با اشاره به اینکه «یکی از مباحث در اندیشه سیاسی علامه طهرانی این است که در عصر غیبت چه کسی باید بر مسند حکومت بنشیند؟» به میزان اعتبار ولیفقیه و روش شناخت آن در اندیشه علامه پرداخت. وی گفت: «علامه طهرانی به نظریه ولایتفقیه معتقد است و یک سلسله مراتبی را برای ولیفقیه تشریح کرده است. به عقیده ایشان، اولویت نخست برای ولایتفقیه با کسی است که هم در فقاهت اعلم است و هم در مسایل معنوی افضل؛ یعنی باید فقیهی که اسفار اربعهاش تمام شده بر مسند حکومت بنشیند؛ و در بعضی جاهای دیگر شروط دیگری از جمله مقبولیت، توانایی اجرا و مدیریت را هم میافزاید».
وکیلی در ادامه با طرح این پرسش که «اگر چنین شخصی با مجموع چنین ویژگیهایی پیدا نشد چه باید کرد؟» به سایر مراتب از دیدگاه علامه میپردازد و اضافه میکند: «در مرحله دوم باید سراغ کسی رفت که فقیه است، ولی ویژگی معنوی را در آن حد ندارد؛ البته هر چقدر در مراتب معنوی رشد کرده باشد بهتر است؛ اگر چنین کسی نبود، سراغ کسی میرویم که فقیه هم نیست، اما دارای عدالت و تقوا و... است». این استاد حوزه علمیه آخرین مرتبه برای حکومت در اندیشه علامه طهرانی را با تکیه بر فرمایش امیرالمؤمنین(ع) که «لابُدَّ للنّاسِ مِن امِیرٍ بَرٍ اَو فاجِرٍ» متعلق به هر شیعه دوازده امامی میداند؛ چرا که حکومت کفار قابل پذیرش نیست.
معیار در حجیت و اعتبار ولی فقیه، انتخاب خبرگان است
وکیلی در ادامه با بیان اینکه «بحثهایی که مرحوم علامه در باب منزلت حاکم دارند ناظر به همان لایه اول است و درباره دیگر مراتب، تقریباً هیچ بحثی نکردهاند» این پرسش را مطرح میکند شخصی که قرار است بر مسند ولایت بنشیند باید از چه طریقی شناخته و انتخاب شود تا حجیت پیدا کند؟ و میافزاید: بعضی که مطالب علامه را در همین حدود دیدهاند یک تلقی غیرواقعی کردهاند و گفتهاند که ایشان معتقد است اگر هر کسی در هر زمانی عارف باشد و فقه هم بلد باشد، ولی فقیه است؛ بنابراین اگر کس دیگری هم بر سر کار بود دیگر اعتبار و شرعیت ندارد، مگر اینکه آن عارف، آن شخصی که فقاهت دارد و در عرفان هم قویتر است، او را تأیید کند. وی عامل شکلگیری این برداشت و اعتقاد برخی مبنی بر اینکه «مرحوم علامه با توجه به مقامات معنویای که داشته، خودش را ولیفقیه میدانسته» را جملهای میداند که علامه در کتاب «وظیفه فرد مسلمان» نوشته است؛ «اگر شخصی که اعلم نیست یا در مراتب معنوی اعلا نیست به ولایتفقیه انتخاب شد، اعلم امت باید او را تأیید کند». وکیلی این برداشت را چنین پاسخ میدهد که «این مطلب اصلاً واقعیت ندارد؛ مرحوم علامه تأکید دارند و میگویند که معیار در حجیت و اعتبار شخصی که میخواهد حاکم شود، انتخاب خبرگان است و تشخیص شخصی در این مسئله هیچ اعتبار و حجیتی ندارد؛ و به محض اینکه خبرگان با کسی که شایستهتر میدانستند بیعت کردند، بیعتشان برای دیگران هم حجیت پیدا میکند و به دلیل منزلتی که در مقام ولایتفقیه پیدا کردهاند، حکم فرد منتخب بر همگان حتی بر اعلم هم نافذ است؛ چون ایشان دارای ولایت هستند؛ ولایتی که از مقام توحید آمده، خدا به پیامبر و پیامبر به امام تفویض کرده و از ناحیه امام هم به فقیهی که توسط خبرگان بر اساس معیارها شناسایی میشود، تفویض شده است».
حمایت از ولیفقیه بر اعلم واجب است
این استاد فلسفه و عرفان در توضیح این مطلب از دیدگاه علامه که «اگر ولیفقیه اعلم نبود، یکی از وظایف اعلم این است که ایشان را تأیید کند» میگوید: «برای پرهیز از ایجاد دوگانگی در جامعه اسلامی، بر اعلم واجب است که حمایت خود را از ولیفقیه اعلام کند اما این شرط حجیتِ ولیفقیه نیست و علامه واقعاً به این مسئله از جهت فقهی معتقد بودند». وکیلی با بیان اینکه «علامه طهرانی به هیچ وجه برای خودشان شأنی در ولایتفقیه قائل نبودند» میافزاید: «مرحوم علامه تا آخر هم در پاسخ به افرادی که حرفهایی میزدند، میگفتند که من هیچ کاری جز پیروی کردن و تبعیت ندارم».
نظر شما